زماني سرطان در هيچ کجاي دنيا شايع نبود و اصولاً بيماري سنين پيري به حساب ميآمد.اما اکنون سرطان بيش از 25درصد جمعيت را مبتلاميکند و در افراد تماميسنين به ويژه شيرخواران هم ديده ميشود. مدارک موجود حاکي از انتشار سرطان به تمامي افراد اجتماع است واين امر به علت افزايش عدم تحرک، خوردن اغذيهي سرشار از پروتئين، تخريب خاک، پردازش اغذيهي مصرفي، وجود همهجا گير اشعههاي مضر و مخرب، افزايش حساسيت انسان نسبت به عفونت و وجود توکسينهاي محيطي است. يک مورد جالب از افزايش آماري موارد سرطان، استفاده از روشهاي بهتر تشخيصي هم ميباشد.
درمان سرطان با رژيم غذايي در طول قرون و اعصار به اشکال مختلف انجام ميشده است ولي دراوايل قرن حاضر (بيست و يکم) با توافق آراء، جامعهي طب متعارف معتقداست که بعضي مواد شيميايي، استعمال دخانيات، استفاده از اغذيهيي که چربي زياد داشته باشد و استفادهي ناکافي از سبزي، ميوه، غلات سبوس دار و انواع لوبيا در ايجاد سرطان نقش دارند.
هرکس که در باب درمان مدرن سرطان با رژيم غذايي مطالعه ميکند بايد نام ماکس گرسون Max Gerson را به ياد داشته باشد. (مرگ 1959). درمتن حاضر ما بارها به کشفيات دکتر گرسون اشاره خواهيم داشت زيرا وي در زمينهي درمان سرطانهاي پيشرفته، تنها با غذا، بيش از 30 سال تجربهي باليني موفق و گسترده داشته است. آلبرت شوايترز پزشک بشر دوست و برندهي جايزهي نوبل، ماکسگرسون را «يکي از برجستهترين نوابغ تاريخ طب» ناميده است.
نظريهي کامل سرطان گرسون و توصيههاي مرحله به مرحلهي اين دانشمند در؛ درمان سرطان و علاج سرطان پيشرفته با درمان رژيمي: نتايج 50 مورد به چاپ رسيده است. روشهاي درماني و داروهاي گرسون حاصل تجارب وي ميباشد. او از ميان روشهاي درماني باستاني و مدرن، مطالب مفيد را بيرون کشيد ولي فقط آن روشهايي را به کار گرفت که از نظر باليني تأييد شده بوده و به بازسازي اعضاي دروني منتهي ميشدند. به اين ترتيب بود که حالات مضمحل کننده (دژنرسانس)يي که سبب بروز سرطان ميشد از بين ميرفت و جسم خود را ترميم مينمود.
گرسون معتقد بود که هر جزء اين درمان را براي رسيدن به حداکثر کارآيي بايد پيگيري کرد. در تعدادي از روشهاي درماني که در اين متن عرضه شده است علاوه بر روش گرسون به روشهاي ديگر از جمله روشهاي درماني محلي و گياهان خارجي، دانههاي جوانه زده، غلات و صيفي، گياهان دريايي، ريز جلبکها، سبزه غلات، مواد اصلي ترکيب غذاهاي ساده، روشهاي اکسيژن دهي و ساير موارد نيز ذکر شده است. شايد جالب توجهترين اختلاف ميان توصيههاي گرسون و دستورهاي اين متن، استفاده از طب سنتي در تشخيص و تطبيق دادن غذاها و فرآوردههاي موجود با وضع و مزاج بيمار باشد. همچنين روي بعضي از غذاها به علت خواص اختصاصيضد سرطاني آنها در طب سنتي ايران، چين و نيز هند (آيورودا) بيشتر تأکيد شده است. توصيهي ذکر شده در اين متن به طور کامل متفاوت از روش درماني گرسون است ولي بخشي از اين توصيهها بر اساس کشفيات وي شکل گرفته است.
يکي از کشفيات گرسون، ارزش روشها و داروهاي غير اختصاصي و روش درماني براي جوان ساختن تمامي ارگانيسم انسان بوده است. به اين ترتيب، با اين روش ميتوان انواع مختلف سرطان را درمان کرد. گرسون ضمن انجام تجربهي باليني با اين رويکرد، متوجه شد که با کمي تغيير در اين روش، ميتوان ساير بيماريهاي دژنراتيو (اضمحلالي) را نيز درمان کرد. افراد بسيار ديگري به روش کل نگر روي بيماريهاي دژنراتيو کارکرده و در بسياري از بيماريها از اين مواد اصلي جوانساز استفاده کردهاند. به همين ترتيب، برنامهي حاضر براي درمان سرطان را ميتوان با تطبيق دادن برنامه با نيازهاي فردي و ضمن تغيير آن ساير موارد دژنرسانس را نيز درمان کرد. همچنين از اين روش درماني ميتوان به عنوان پايهي رژيمي براي درمانهاي ديگر از جمله همراه کردن روش با طب سوزني، هوميوپاتي، درمان گياهي يا ساير روشهاي طبي مورد قبول جامعهي طبي غرب استفاده نمود. در افرادي که هنوز فعال و شاداب هستند، گاهي سرطان به آساني درمان ميشود. اما در مواردي که دژنرسانس شديد وجود دارد و شادابي بيمار از بين رفته است، به سختي ميتوان سرطان را علاج کرد. مانند گرسون، ساير پيشگامان موفق در زمينهي درمان سرطان پيشرفته با رژيمغذايي، استفاده از رژيم پاکسازي کننده با سبزي و ميوهي تازه و به ويژه به صورت آب ميوه را توصيه کردهاند. معمولاً در اين رژيم از جوي دو سر و ساير غلات سبوسدار نيز استفاده ميشود. به استثناي موارد کمبود شديد، استفاده از گوشت و فرآوردههاي حيواني توصيه نميشود ولي در رژيم گرسون هم افشره و هم عصارهي جگر گوساله مورد استفاده است. از روشهاي پاکسازي ديگر به ويژه تنقيه هم در اين مورد استفاده ميشود.
از بعد گرسون، چند عاملي که بر شرايط و بيماريهاي سرطان تأثير ميگذارند، دچار تغيير شدهاند. در دههي 1960، مصرف گوشت قرمز در کشورهاي توسعه يافته رو به افزايش نهاد و ظرف 15 سال بعد تا 25 درصد افزايش يافت. در همان زمان، افزايش ميزان مصرف روغن نباتي و نيز افزودن مواد شيميايي، هورمون و آنتي بيوتيک به اغذيه صورت گرفت، خاک فرسودهتر شد و همين امر سبب ضعيفتر شدن کيفيت فرآوردههاي حيواني و گياهي گرديد، تعداد شهرهايي که منابع آب فلوئور زده يافتند بيشتر شد، عفونتهاي انگلي به شدت در تمام اجتماعات انتشار يافت و اشباع محيط از انواع مختلف اشعهها از تلويزيون گرفته تا ترمينالهاي کامپيوتري (اشعهي با فرکانس بسيار کم)، تجهيزات ارتباط از راه دور و وسايل الکترونيکي ديگر چندين برابر شد. تعداد خانوادههايي که تمام افراد بزرگسالشان در خارج از منزل کار ميکنند و کسي وقت تهيهي غذاي کامل و طبيعي را ندارد نيز به چند برابر رسيد.
از ميان تغييرات فوق، شايد آن موردي که کمتر اهميت داده شده است، افزايش مصرف روغنهاي گياهي چند غير اشباع است که کيفيت خوبي ندارند و حتي بعضي انواع اين روغنها از طريق هيدروژن دادن به مارگارين، روغن نباتي و ساير چربيهاي صناعي به دست ميآيند.
همهي بيماران سرطاني به يک طريقه دچار اين چالش سلامتي ميشوند. به اين جهت از زماني که انستيتوي ملي سرطان آمريکا اعلام کرد که رژيمغذايي در ايجاد سرطان تأثير بسزا دارد، در رژيمغذايي بسياري از مردم دگرگوني و اصلاحات اساسي پديد آمد. حتي متخصصان سرطاني که از شيمي درماني وساير روشهاي درماني بنيادين استفاده ميکردند، تغيير در رژيم غذايي را نيز گوشزد مينمودند. گاهي مخلوطي از اين درمانها به همراه رژيمغذايي و ساير روشهاي درماني کلگرا و بيولوژيک موفق خواهد شد. آشکار است که درمانهاي بنيادين بهتر است در فرد قوي که داراي شناسههاي اضافهبار (سرشت تنومند، قيافهي چاق، نبض قوي و شخصيت فعال و بروننگر) است و سرطان رشد سريعي دارد بايد به کارگرفته شود. گرسون و بسياري از محققان ديگر مشاهده کردهاند که اشعهي ايکس، شيميدرماني وجراحي بيشتر سبب ضعيف شدن ارگانيسم ميشود ولي آن عده که داراي حالت و شرايط اضافه بار هستند بهتر ميتوانند اين روشها را تحمل کنند.
رويکرد سنتي شرق، در اين زمينه، ساخت سيستم است تا به اين ترتيب، بيمار بتواند برسرطان فايق آيد. اما، از آنجا که بسياري ازافراد به ويژه در کشورهاي صنعتي ساختمان بدني چرب چاق دارند و لايه لايه اضافه بار دارند، درمانهايي از اين نوع که به طور کلي، همزمان با تخريب قلب اضافهبار (رشد سرطان)، لايهلايه اضافه بار بدن را نيز از بين ميبرد، موفق است. يقيناً درمان با آب ميوه وسبزي داراي آثار کاهنده نيز هست. وقتي به اين روش درماني، درمان با اکسيژن و گياهان مسهل نيزافزوده ميشود، نتيجهي واضح پيدايش يک نوع شيمي درماني غير سمي است که با جذب مجدد و تدريجي ياختههاي سرطاني در مراحل مختلف از خون سبب از بين رفتن سرطان ميشود (هضم تزريقي). به اين ترتيب تومورهاي لولهي گوارش به سادگي از هم گسسته و دفع ميشوند. بنابراين، روشهاي درماني سرطان را تنها نبايد بر اساس دوگانگي طبيعي در برابر غيرطبيعي تلقي کرد. در واقع، نگرش صحيح تر در واقع در نظرگرفتن يک متصله يا پيوستار درمان است که با ملايمترين روش شروع ميشود و به تدريج به سمت درمان تصفيه و پاکسازي purging بسيار شديد پيش ميرود. اين حالت پيشرفت تدريجي را ميتوان در رژيمها و داروهاي زير مشاهده کرد:
رژيمهاي بازسازي در سرطان وبيماريهاي دژنراتيو
ابتدا سه رژيم زير را به صورت فهرست بيان ميکنيم و توصيههاي اختصاصي و مشروح در مورد نحوهي اجرا را بعداً در اين بخش ذکر خواهيم کرد تا گزينههاي مناسب غلات، سبزيها، صيفيها، ميوهها، گياهان سبزه غلات ، فرآوردههاي حيواني و ساير عوامل مؤثر.
رژيم الف:
در اين رژيم اصولاً از غلات، سبزي، جلبکهاي دريايي، صيفي، جوانه، گياهان، ريز جلبکها، اغذيه و روغنهاي حاوي امگا 3 و CLA و مقدار اندکي ادويه استفاده ميشود. بنا به ميل بيمار ميتوان در اين رژيم از مقداري سبزي خام يا جوانههم استفاده کرد ولي بخش اعظم غذاهاي مورد استفاده به صورت پخته است که به تناسب براي آنها که داراي شناسههاي شديد سردي يا کمبود هستند به مقدار متوسط و براي باقي بيماران به مقدار کم و سبک پخته ميشود. گياهان توصيه شده در اين رژيم با شدت خفيف پاکسازي ميکنند و در عين حال تقويت کننده بوده و دستگاه ايمني را قدرت ميبخشند. به غير ازمواردي که اسهال وجود دارد ميتوان ازجلبکهاي دريايي استفاده کرد. به مقدار متوسط از ميوه با پوست (و نه آب ميوه) استفاده ميشود. در موارد ضعف شديد ميتوان ميوه را جوشاند و در صورتي که اين کار سبب تشديد نشانههاي کانديدا شده و يا به پيدايش مدفوع نرم منتهي شود بايد از صرف آن خودداري کرد. ممکن است استفاده از ماهي يا ساير فرآوردههاي حيواني ضرورت داشته باشد. نسبت روزانهي اغذيه در اين رژيم غذايي به قرار زير است: غلات 45%، سبزي35%، ميوه 10%، لوبيا و ساير صيفيها 5%، ساير غذاهاي توصيه شده 5%.
تأثير:
استفاده از اين رژيم با ملايمت از مقدار اضافه بار مواد سمي که ياختههاي سرطاني و ارگانيسمهاي بيماري را تغذيه ميکنند و از اضافه بار مواد سمي در بيماريهاي دژنراتيو افراد ضعيف ، نحيف،کم خوني، سرد مزاجي يا دچار کمبود ميکاهد. وقتي از رژيمهاي قويتر(د، هـ و و) استفاده شود، استفاده از رژيم الف سبب تعادل ميگردد.
رژيم ب:
ميوه و سبزي و آب آنها، آب سبزهي گندم، جلبکهاي دريايي و جوانهي دانهها، غلات و صيفي و نيز اغذيه و روغنهاي حاوي امگا 3 و CLA و ريز جلبکهاي مناسب، ادويه وگياهاني که توکسينها را دفع ميکنند و بر ايمني ميافزايند. يک بار در روز از غلات پخته و سبزي و جوانههاي نيم پز و نيز سالاد سبزي و جوانههاي خام استفاده ميشود. وقتي به علت پر باري مواد سمي، درد به وجود ميآيد از تنقيه استفاده ميگردد. مقدار آب ميوه روزانه تا 6 فنجان آب ميوه وسبزي، سبزهي گندم به مقدار 30 گرم افشره 3 بار در روز يا ميتوان يک قاشق چاي خوري سر پر پودر افشرهي سبزهي گندم يا جو استفاده کرد. نسبت غذاها در رژيم روزانه عبارت است از: غلات جوانه زده 35%، سبزي و دانهها، سبزي و ميوه و آب آنها تا 45%، غلات پخته 10% و ساير غذاهاي توصيه شده 10%.
آثار:
استفاده از اين رژيم سريعتر از رژيم الف سبب حذف بيماريهاي موجد توکسين ميشود و براي آن عدهيي مناسب است که نبض قوي دارند و پر قدرت نشان ميدهند و داراي مدفوع شل و شناسههاي سردي (لرز، تنفر از سرما، رنگ پريدگي و علاقهي شديد به گرما) هستند.
رژيم ج:
اين رژيم شبيه رژيم ب است به استثناي موارد زير: از غلات جوانهزده استفاده ميشود و از تمام غذاها به استثناي سوپ روزانهي سبزي خام مصرف ميگردند. از گياهان مسهل و به شدت پاک کننده و تنقيه مکرر نيز استفاده ميشود. مقدار آب ميوه روزانه تا 10 فنجان آب ميوه و سبزي. روزي سه بار مصرف دو اونس سبزهي گندم يا سه بار در روز2 قاشق چايخوري سر پر پودر شيرهي سبزهي گندم يا جو.
آثار:
استفاده از اين رژيم با سرعت بسيار سبب کاهش اضافهبار و توکسينها شده و مناسبترين رژيم براي افرادي است که غالباً دچار يبوست هستند و افراد نسبتاً قوي که داراي شناسههاي اضافهبار مثل بار ضخيم زبان، صداي بلند، نبض قوي و شخصيت برون گرا ميباشند و نيز داراي شناسههاي گرمي: تنفر از گرما، صورت بر افروخته، عطش فراوان، زبان قرمزي پررنگ و يا بار زبان زرد رنگ هستند.
:: موضوعات مرتبط:
رژیمهای خاص