رابطه مردم با دارو رابطه عجیبی است، بهطوری که به دارو بیشتر از پزشک اعتماد دارند، خانوادههای ایرانی اکثراً انبوهی از داروهای تاریخ گذشته و نگذشته در خانه دارند، به دارو مانند نقل و نبات یا حداکثر مانند گیاهان دارویی نگاه میشود.
این در شرایطی است که گاهی سوپرمارکتها و بقالیها هم آنتیبیوتیک و دارو میفروشند، برخی مواقع حتی دارو بهعنوان مابقی پول در داروخانه به مشتری داده میشود، مردم خود هم نقش پزشک را بازی میکنند هم نقش داروخانه را، برای یکدیگر دارو تجویز میکنند و حتی از ذخیره قابل توجه خود، سخاوتمندانه به هم دارو میدهند و البته عاشق تزریق هستند، از آمپول گرفته تا سرم، نشانه آن هم اینهمه "تزریقاتی" در شهرها و روستاهاست، پدیدهای که در کمتر کشوری دیده میشود.
آمارهای ملی و رسمی که دقیقاً رابطه عجیب مردم ایران را با دارو بهصورت کمّی نشان دهند یا وجود ندارند یا بهراحتی در دسترس نیستند، اما بر اساس آنچه در رسانهها منتشر شده است این موارد بیشتر جلب نظر میکند:
◾"ایران در بین بیست کشور اول دنیا از نظر مصرف دارو است و در آسیا بعد از چین رتبه دوم را دارد".
◾"20 درصد داروی مصرفی در ایران خودسرانه مصرف میشود و چهل درصد مردم ایران خودسرانه دارو مصرف میکنند".
◾"هر ایرانی در سال 339 بار دارو میخورد که چهار برابر استاندارد جهانی است".
◾"سرانه مصرف داروی تزریقی چهار برابر جوامع توسعه یافته است و سرانه کلی مصرف دارو سه برابر استاندارد جهانی است".
«در زمینه تجویز و مصرف منطقی دارو حدود 20 سال است که در وزارت بهداشت بهصورت جدی برنامههایی اجرا میشود ولی بدلیل عدم توجه به فرهنگ بومی و بومی سازی طبابت ایرانی در بین اطباء احساس میشود که دستاوردهای خوبی در این زمینه نداریم .
ایران یکی از بالاترین مصرفکنندههای دارو در قیاس با کشورهای همسایه است" و "بودجه دارویی ایران در 10 سال گذشته، از پانصد میلیون به 3 میلیارد دلار رسیده است.
◾"با وجود فرایندهای آموزشی در مورد تجویز منطقی دارو، شاخصهای نسخه نویسی پزشکان با استانداردهای جهانی فاصله دارد"،
◾"دانش پزشکان در مورد تداخلات دارویی کافی نیست"،
◾"پزشکان اغلب تجویز منطقی ضدالتهاب غیراستروئیدی (کورتونها) را در نظام سلامت نادیده میگیرند". احتمالا به علت سریع الاثر بودن این داروهای خطرناک در از بین بردن و سرکوب علائم بیماری و نه درمان علت و عوامل بیماری.
پزشکان اما به این نکته اشاره میکنند که فرهنگ درمانی مردم آنها را مجبور به تجویز اقلام دارویی زیاد، تجویز داروی تزریقی و تجویز آنتیبیوتیک میکند و اگر آنها از این کار خودداری کنند، بیمار از کار آنها رضایت نخواهد داشت و بهسراغ پزشکی خواهد رفت که توقع او را برآورده کند.
از آنتیبیوتیکهای وسیعالطیف و گرانقیمتی مانند سفیکسیم و کوآموکسیکلاو میتوان بهعنوان پُرمصرفترین آنتیبیوتیکها در کشور عنوان کرد که برای عفونتهای ساده و حتی سرماخوردگی ویروسی تجویز میشوند. در حالیکه هیچ گونه تاثیر در درمان سرماخورگی و سایر بیماریهای ویروسی نداشته بلکه باعث وخامت اوضاع داخلی و سیستم دفاعی و تغذیه ای بدن می شود و عوارض مخرب آنها تا مدتها در بدن باقی خواهد ماند.
آمپول دگزامتازون، قرص سرماخوردگی بزرگسالان (ادالت کلد)، استامینوفن کدئین و کپسول آموکسیسیلین نیز از شایعترین داروهای مصرفی در کشور هستند.
نکته دیگر، مصرف مُسکنها بهخصوص مُسکنهای ضدالتهابی غیراستروئیدی از جمله دیکلوفناک و ایبوپروفن و مُسکنهای شبهتریاکی بهخصوص ترامادول است.
از این رو است که میبینیم، متوسط اقلام هر نسخه "سه تا چهار قلم" است در حالی که میانگین اقلام دارویی در دنیا "دو قلم" است.
عرضه و تقاضا از هم جداییناپذیرند و نسخهها نشان میدهند که بیشترین تقاضا کجاست؛ در 40 تا پنجاه درصد نسخهها یک داروی تزریقی و یک آنتیبیوتیک و در حدود یکچهارم نسخهها یک کورتیکواستروئید (کورتون) تجویز شده است. البته این آمار و ارقام با بررسی نسخهها به دست میآید و آمار داروهایی که بدون نسخه به فروش میرسند طبیعتاً در آمار رسمی منعکس نمیشود.

با وجود تقاضای زیاد برای دارو، ارائه اطلاعات چندان محلی از اعراب ندارد، تجویز دارو بدون ارائه اطلاعات کافی انجام میشود، بیماران از عوارض، تداخلات دارویی و رژیم غذایی مناسب بیاطلاع میمانند، اطلاعات در بهترین حالت شفاهی ارائه میشوند و راهنما یا بروشور کتبی در اختیار آنها قرار داده نمیشود و اگر هم احیاناً بشود، "22 درصد افراد دستور دارویی را بهدرستی نمیخوانند و 25 درصد هم نمیتوانند آن را بهدرستی تفسیر کنند".
بر اساس گزارشات مراکز تحقیقاتی کشور "مصرف بیرویه مسکنها سبب ایجاد بیماریهای کلیوی در ایران شده" و مُسکنهای ضدالتهابی غیراستروئیدی در این زمینه متهم ردیف اول هستند.
همچنین پس از آنکه اداره کل نظارت بر دارو در مهر 1380 دیکلوفناک تزریقی را ممنوع کرد، ترامادول جایگزین آن شد و از آن به بعد یکی از شایعترین دلایل مسمومیت دارویی در ایران "مصرف بیش از حد و خودسرانه" ترامادول خوراکی است. استفاده از ترامادول بهعنوان داروی ترک اعتیاد و دسترسی آسان به آن و عدم ممنوعیت آن بهعنوان داروی شبهمخدر باعث شد مسمومیت با ترامادول بهصورت گستردهای افزایش پیدا کند.
اما با وجود مصرف بیش از حد دارو در ایران، «در بسیاری از موارد مصرف دارو بسیار پایینتر از نیاز واقعی است؛ در مواردی چون کنترل قند خون و دیابت... مصرف دارو کمتر از حد معمول است». یعنی بدلیل آموزش و نظارت ضعیف طبابت در ایران در دو سر افراط و تفریط تشخیصی و درمانی و دارویی قرار دارد (فاحعه علمی)
البته راهحل نیز بسیار آشنا است؛ آموزش کافی پزشکان و داروسازان و آگاهی رسانی و ارتقای دانش و فرهنگ دارویی مردم. اما مصرف زیاد دارو یک وجه دیگر هم دارد؛ وجه اقتصادی. طبیعی است که فروش بالا برای نهادها یا کسانی سودآور است و از این رو حفظ وضع موجود برایشان مطلوب.
در اکثر کشورها نقش بیمه ها نقش حمایتی از پیشگیری و سالم سازی قبل از ابتلا به بیماری است نه آنکه بیمه مانند آنچه در کشور ما در جریان است در بیماری و عوارض و معلولیتهای ناشی از آن فقط درگیر باشد.
در نهایت اینکه مصرف دارو در کشور یکسان نیست و در استانهای مختلف تفاوتهایی دیده میشود. دسترسی به پزشک و دارو و توان مالی برای این خدمات در نقاط مختلف ایران یکسان نیست و این موضوع، خود را در آمارها نشان میدهد. بر این اساس آذربایجان شرقی و قم بیش از سایر استانها برای دارو هزینه میکنند و استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و البرز کمتر از دیگر نقاط کشور برای دارو هزینه میکنند.
طبابت بومی ایرانی و عزم ملی و مردمی در رعایت بهداشت تغذیه و خودمراقبتی و خود کنترلی از عوامل مهم کاهش شیوع انواع بیماریها و باعث کاهش مصرف دارو و افزایش شاخصهای رشد توسعه و سلامت خواهد بود.